جدول جو
جدول جو

معنی قلعه فرنگی - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه فرنگی
(قَ عَ فُ)
دهی است از دهستان کوار بخش سروستان شهرستان شیراز، واقع در 96هزارگزی باختر سروستان و کنار شوسۀ شیراز به فیروز آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریائی است. سکنۀ آن 54 تن است. آب آن از رود خانه قره آغاج و محصول آن غلات، چغندر و میوه جات و شغل اهالی زراعت و باغبانی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلاه فرنگی
تصویر کلاه فرنگی
آلاچیق یا سایبان مدور که در وسط باغ درست می کنند، کیوسک
فرهنگ فارسی عمید
(قَ عَ فَ عَ)
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 9هزارگزی شمال باختری مشهد و یکهزارگزی شمال کشف رود. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 37 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کُ فَ رَ)
عمارتی که در میان عرصه سازند بناء در میان عرصه با گنبدی شبه مخروط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، اطاقکی مسقف که در وسط کاخها و باغها برای استراحت یا در میدانها برای فروش روزنامه و اغذیه سازند. کیوسک. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تِ)
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد، واقع در 7هزارگزی شمال باختری خرم آباد و 3هزارگزی خاور خرم آباد به کرمانشاه موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل و مالاریایی است و سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه پاپی و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و سیاه چادربافی است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین از طایفۀ سپه وند هستند و برای تعلیف احشام به ییلاق و قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
اطاقکی مسقف که در وسط کاخها و باغها برای استراحت یا در کنار میدانها برای فروش روزنامه و اغذیه سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم فرنگی
تصویر قلم فرنگی
خامک فرنگی کلک فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
((~. فَ رَ))
اتاقی معمولاً گرد (شش لوزی یا هشت گوش) که گرداگرد آن دارای درها یا پنجره هایی به سوی فضای آزاد و سقف آن از هر سو دارای سایبانی پیش آمده است
فرهنگ فارسی معین